در مغز کلکسيونر‌ها چه مي‌گذرد؟


 






 

گفتگو با دکتر فربد فدايي، روان‌پزشک‌
 

لابد شما هم دور و بر خودتان توي در و همسايه و فاميل و آشنا کسي يا کساني را مي‌شناسيد که کلکسيونر باشند. اين جماعت هر چيزي را ممکن است گردآوري کنند: تمبر، سکه، اتومبيل‌هاي گران‌قيمت و کلاسيک، مداد، سنگ‌هاي معدني، کتاب‌هاي خطي، خودنويس‌هاي گران‌قيمت، تابلوهاي نقاشي، مجله، روزنامه، کبريت، هواپيماهاي جنگ جهاني اول يا دوم، ساعت، اسلايد از مقاطع بافت‌ها، حشرات، ليوان، گياهان، نامه‌هاي تاريخي، و هزاران چيز ديگر. آيا جمع‌آوري اين کلکسيون‌ها نشان از درک علمي بالاي اين جماعت دارد يا ريشه‌اش وسواس است يا چيز ديگر؟ اين، سوالي است که از دکتر فربد فدايي، مدير گروه روانپزشکي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، پرسيده‌ايم.

آقاي دکتر! واقعا چه اتفاقي مي‌افتد که آدم‌ها به فکر گردآوري اشياي قديمي يا به اصطلاح، کلکسيون مي‌افتد؟
 

ببينيد؛ نخستين‌بار در سنين پيش از دبستان که کودکان، مقولات و طبقات را مي‌شناسند و متوجه مشابهت‌ها و تفاوت‌هاي اشيا مي‌شوند به گردآوري اشياي‌ مشابه علاقه‌مند مي‌شوند. در اين سنين، علاقه افراطي به نظم و ترتيب هم ممکن است در کودکان ظاهر شود. اين علاقه افراطي معمولا پس از مدتي جاي خود را به وضعيت متعادل‌تري مي‌دهد اما اگر افراط و نظم و ترتيب ادامه يابد مي‌تواند ناشي از نحوه پرورش سخت‌گيرانه کودک در دوره بين 1/5سالگي تا 3سالگي باشد. چنين کودکاني زمينه رفتارهاي وسواسي پيدا مي‌کنند و در صورت وجود ديگر عوامل مساعدکننده ممکن است بعدها در نوجواني و جواني به شخصيت‌هايي وسواسي يا مبتلا به نابه‌ساماني وسواسي‌ اجباري تبديل شوند. البته در نابه‌ساماني وسواسي‌ اجباري وجود زمينه زيستي‌ وراثتي را نبايد فراموش کرد.

اگر درست فهميده باشم زمينه تهيه کلکسيون مي‌تواند از دوران کودکي شکل بگيرد يا ممکن است ناشي از وسواس باشد؟
 

البته ممکن است علاقه به گردآوري مجموعه از دوران جواني يا ميانسالي هم آغاز شود که البته در اينجا علايق علمي و فرهنگي نقش عمده‌اي را ايفا مي‌کنند.

علاقه به جمع‌آوري کلکسيون‌هاي مختلف، کي بيمارگونه تلقي مي‌شود؟
 

جنبه بيمارگونه در رفتار مبتلايان به نابه‌ساماني وسواسي‌ اجباري کاملا بارز است. براي نمونه، آنان ممکن است از يک نوع و يک رنگ لباس چند نمونه کاملا يکسان بخرند و در کمد لباس انبار کنند اما هميشه لباس کهنه‌اي به تن کنند که سال‌هاست مي‌پوشند. خريدهاي وسواسي از مشخصات اين بيماران است. يک خانم وسواسي شايد در يک روز، ده بار به بازار برود و چند دست ليوان مشابه بخرد.

در مورد شخصيت‌هاي وسواسي چه مي‌توان گفت؟
 

آنچه در شخصيت‌هاي وسواسي ملاحظه مي‌شود، صرفه‌جويي زياد و ناتواني در دور ريختن اشياي کهنه‌اي است که هيچ استفاده‌اي ندارند. يعني در اطراف آنان مجموعه‌اي از وسايل کهنه‌گرد مي‌آيد که البته نمي‌توان عنوان کلکسيون به آن داد زيرا در اين مجموعه لباس‌هاي دوران نوجواني آنان، روزنامه‌هاي چند ده سال اخير، کبريت‌هاي نيم‌سوخته و مدادهاي به انتها رسيده دوران مدرسه ديده مي‌شود. شخصيت‌هاي وسواسي تمايل زيادي به انبار کردن اجناس و وسايل دارند زيرا مي‌ترسند اين اجناس کمياب شوند. مي‌توان عنوان «محتکران خرده‌پا» را به آنان داد.

يعني ظاهر رفتار آنان به کلکسيونر‌ها شباهت دارد ولي کلکسيونر واقعي نيستند؟
 

همين‌طور است. البته گاهي ممکن است زمينه نابه‌ساماني وسواسي‌ اجباري يا شخصيت وسواسي با علايق علمي يا فرهنگي توأم شود که در آن صورت، مجموعه‌داران پر و پا قرصي را خواهيم داشت که فرضا حاضرند براي اضافه کردن نوع ويژه‌اي از سنگ‌ها، به بالاي قله اورست هم بروند.
پس کلکسيونرهاي واقعي، افراد به‌هنجاري هستند که ممکن است در اثر انگيزه‌هاي علمي و فرهنگي به دنبال جمع کردن نمونه‌هاي ارزشمند بروند.
البته بايد توجه داشت که علاوه بر انگيزه‌هاي خودآگاه ممکن است انگيزه‌هاي ناخودآگاه هم نقشي در تمايل فرد به گردآوري مجموعه‌هاي ويژه داشته باشد؛ مثلا ممکن است انگيزه پنهان فردي که کلکسيون اسلحه دارد تخريب و دويدن و بريدن باشد اما با سازوکار دفاعي رواني «والايش» تبديل به گردآوري کارد و شمشير و سلاح گرم شده است. تمايل به گردآوري کتاب‌هاي سفرنامه و اکتشافات ماجراجويانه ممکن است حاکي از انگيزه پنهان به ماجراجويي باشد که با سازوکار دفاعي رواني «جايگزيني» به يک علاقه بي‌خطر تبديل شده.

شايع‌ترين کلکسيون‌ها چيست؟
 

تمبر، سکه، اسکناس، کبريت و عکس از ديگر کلکسيون‌ها رواج بيشتري دارد. اين کلکسيون‌ها جنبه فرهنگي دارند و به ويژه به کودکان و نوجوانان درباره سرزمين‌ها و مردم جهان اطلاعاتي ارزشمند مي‌دهد. اما هر چيز کمياب‌تر که گردآوري آن مشکل‌تر يا گران‌تر باشد، طبعا کمتر مي‌تواند براي ايجاد کلکسيون‌ استفاده شود. براي نمونه، مجموعه اتومبيل‌هاي کلاسيک نياز به ميزاني از استطاعت مالي دارد که تنها از عهده ميلياردرها برمي‌آيد؛ و همين‌طور مجموعه سنگ‌هاي قيمتي، فرش‌هاي نفيس، کتاب‌هاي خطي، تابلوهاي نقاشي و...

کودکان به جمع‌آوري چه چيزهايي علاقه دارند؟
 

آدامس، مداد‌ پاک‌کن، مدادتراش، عکس‌برگردان و عکس فوتباليست‌ها.

آيا کلکسيون‌هايي هم وجود دارد که جنبه منفي داشته باشد؟
 

بله؛ مثلا کلکسيون‌‌هايي از سر جانوران بي‌گناهي که با اسلحه شکار شده‌اند يا پرندگان وحشي که بي‌رحمانه قتل‌عام شده‌اند و به صورت تاکسيدرمي به نمايش گذاشته مي‌شوند، نماينده سبعيت آشکار يا پنهاني است که نبايد تشويق شود و به ويژه براي کودکان، بدآموزي دارد. شکار، در زماني که شکارچي با دست خالي يا با سلاح ابتدايي و براي زنده ماندن به شکار مي‌پرداخت قابل توجيه بود اما دنبال کردن جانوران بي‌گناه با اتومبيل‌هاي سريع بياباني و با انداختن نورافکن به چشمان معصوم‌شان، آنها را گيج کردن و با اسلحه‌هاي دوربرد تيراندازي کردن به آنها، چيزي جز ساديسم نيست و به نظر من، همه انسان‌هاي فهيم و انديشمند و مومن بايد مخالف چنين وحشي‌گري‌هايي باشند.

کلکسيون‌هاي غيرعادي هم داريم؟
 

در دنياي مجموعه‌داران هيچ‌چيز غيرعادي و عجيب نيست. براي نمونه، جمع کردن امضاي مشاهير که خرجي هم ندارد مي‌تواند ده‌ها سال بعد تبديل به منبع درآمد قابل توجهي شود. نمونه امضا يا خط برخي نام‌آوران تا ده‌ها ميليون‌ دلار توسط مجموعه‌داران خريداري مي‌شود. معمولا کساني که تازه به تهيه مجموعه‌اي اقدام مي‌کنند زود متوجه مي‌شوند که افراد زيادي در علايق آنها شريک هستند و حتي سازمان‌هايي در اين مورد وجود دارد. براي نمونه، انجمن‌هاي زيادي در اروپا و آمريکا توسط کلکسيونرهاي خودنويس ايجاد شده است که هر کدام نشريات و بولتن‌هاي خود را دارند و همايش‌هاي ملي و بين‌المللي براي علاقه‌مندان به گردآوري خودنويس‌هاي نفيس ترتيب مي‌دهند و کتاب‌هاي زيادي در اين مورد نوشته شده است. گذشته از خودنويس‌هاي قديمي و گران‌قيمت، هريک از کارخانه‌هاي معروف در سال چند مدل ويژه براي کلکسيونرها توليد مي‌کند که با تعداد محدود و شماره مشخص درج شده بر آنها از محصولات عادي متمايز مي‌شوند و هر سال بر ارزش آنها افزوده هم مي‌شود.

حرف آخر
 

علم و هنر و فرهنگ از کلکسيونرهاي ارزشمند بهره فراوان مي‌برد. سنگواره‌ها، صفحات موسيقي کلاسيک، قلمدان‌ها و حتي مجموعه‌‌اي از گويش‌ها و قصه‌هاي محلي که ضبط شده باشد از اين جمله است. وقتي هم که صرف اين کار شود سبب نشاط و افزايش انرژي مي‌شود و چه بسا اين مجموعه‌ها بعدها به دانشگاه‌ها يا مراکز علمي ديگر اهدا شود و فايده عمومي‌تري هم پيدا کند.
منبع:http://salamat.com